فوریه 25th, 2015 تعداد بازدید: پرینت مطلب ارسال به دوستان

9 سال پیشتر: ربا و ربا خواری – عوارض اجتماعی و فردی آن

خداوند از رگ گردن به ما نزديك تر است، و ربا خواران سر نوشت بدي در دنيا و در آخرت دارند. و اين عواقب نيز برازنده همان ربا خواران زالو صفت است.reba1
پیامبراکرم (ص) می‌فرمایند:
«روزگاری براین مردم خواهد آمد که همه مردم ربا خواهند خورد و اگر هم کسی به ظاهر ربا نخورد غباری از ربا به وی خواهد رسید. (اصول کافی ج5 ص145)
همچنین امام متقیان علی(ع) فرمودند:
ای مردمٍ! ابتدا احکام را یاد بگیرید و سپس تجارت کنید! بخدا قسم که ربا در میان این امت ناپیداتر از حرکت مورچه سیاه برروی تخته سنگ سیاه در شب ظلمات است. (بحار الانوار ج103ص117)
باتوجه به مشکلات اخیری که در رابطه با ربا و رباخواری و کلاهبرداری‌هایی که در منطقه و استان بوجود آمده است لازم دانستم همدیگر را آگاه سازیم از خطر بزرگ پیش رو . عملی که سالیان زیادی است گریبان انسانیت را گرفته است و از انسان جامعه امروز توقع بیشتری می‌رود که چشم و گوش خود را بازکند و با مطالعه تاریخ و عملکرد و عواقب پیشینیان مراقب اعمال و رفتار خود باشد.
پيامدهاي زيان‏بار ربا
نيروهايي مانند قوه شهوت، غضب، مال دوستي و… در نهاد بشر قرارداده است كه هريك نقش به‏سزايي در ادامه حيات نسل بشر ايفا مي‏كند. چنان‏كه اگر انسان قوه شهوت نداشته باشد، نسل او رو به نابودي مي‏گذارد و نبود قوّه غضب نيز، انسان را به بي‏تفاوتي در برابر دشمنان وا مي‏دارد. هم‏چنين نبود قوّه مال‏دوستي انسان‏ها را از فعّاليّت‏هاي اقتصادي و گذران زندگي باز داشته و نظام زندگي انساني را دچار بحران مي‏سازد. بي‏گمان، هر يك از اين نيروهايي نفساني، نقش مهمّي در تكامل انسان دارند. البتّه به شرطي كه زير نظر قوّه عقل و فطرت خداجوي انسان قرار گيرند؛ يعني از آموزه‏هاي آسماني انبيا كه براي بيداري فطرت خداجوي انسان آمده‏اند، سر باز نزنند. به يقين، خطر افراط در اين نيروها از تفريط آن كم‏تر نيست؛ زيرا زياده‏روي در اين زمينه، دين و دنياي انسان را با خطر روبه‏رو مي‏سازد.
خداوند متعال براي كنترل اين غريزه‏ها، قانون‏هايي را وضع كرده است كه با به كار بستن آن‏ها، سعادت دنيا و آخرت انسان فراهم مي‏شود. فلسفه برخي از اين امر و نهي‏ها را خداوند بيان داشته است و حكمت برخي را نيز عقل انسان در مي‏يابد؛ هرچند فلسفه برخي احكام ديگر بر ما روشن نيست، ولي انسان خداپرست و خداجو مي‏داند كه خداوند سبحان جز خير و صلاح بندگانش را نمي‏خواهد و قوانين آسماني همگي براي پيش‏برد هدف‏هاي كمال‏جويانه انسان است. به هر روي، مسأله ربا از جمله مسايلي است كه خداوند به فلسفه آن، يعني ظالمانه بودن اشاره كرده و پي‏آمدهاي ناشي از آن را در قرآن بيان فرموده است (تخبّط؛ يعني خارج شدن نيروهاي نفساني انسان از مرز اعتدال). در روايات نيز پيشوايان معصوم‏عليهم السلام نكاتي را يادآور شده‏اند.
برخورد شديد قرآن و روايات با رباخواري، عالمان فقه و اقتصاد و ديگران را بر آن داشته است تا جنبه‏هاي گوناگون اين مسأله را بررسي و زيان‏هاي فردي و اجتماعي آن را گوشزد كنند. در نگاه نخستين، چنين مي‏نمايد كه خسارت‏هاي اساسي ربا به ويراني اجتماع باز مي‏گردد؛ زيرا ستم و ترك كار خير (قرض‏الحسنه) و… به اختلاف جامعه انساني مي‏انجامد، ولي نمي‏توان از زيان‏هاي فردي ربا غافل ماند؛ زيرا افزون بر اين كه حرام بودن آن از سوي شارع يك نوع فشار روحي براي دين‏داران ايجاد مي‏كند، محكوميّت جهاني و نفرت عمومي از اين كار، از غير طبيعي بودن ربا حكايت دارد و همين امر به ايجاد زيان‏هاي گوناگون در هر دو طرف مي‏انجامد.
 
نمونه‌هایی از این کار ناشایست در طول تاریخ وجود داشته است که بصورت خلاصه به شرح ذیل بیان می‌گردد. باشد که درس عبرتی برایمان شود.
رباخواري در ملّت‏هاي باستان‏
گرفتن و سود دادن نزد سومريان مرسوم بوده است. آنان كالا يا زر و سيم را به قرض مي‏گرفتند و در برابر سود ساليانه، از همان جنس، بين 15 تا 33 درصد به وام دهنده مي‏دادند.

در بابل بهره ربايي بسيار زياد بود. دولت آن را سالانه 20 درصد براي وام فلزي و 33 درصد براي وام جنسي قرارداد كرده بود. بازرگانان به اين اندازه هم بسنده نمي‏كردند و با به كارگيري منشيان زبردست قانون را زير پا مي‏گذاشتند.

در ميان آشوريان، بانك‏هاي خصوصي به بازرگانان و دارندگان صنايع وام مي‏دادند و در مقابل، سودي برابر با 25 درصد مي‏گرفتند.
در هند قديم نيز 18 درصد بهره براي وام مي‏پرداختند.
در تمدّن قديم مصر، رباخواري آزاد بود و تنها قانون‏هايي براي كاستن آن و ود داشت. براي نمونه، به موجب قانون لوخوريوس – از پادشاهان سلسله بيست و چهارم – هيچ‏گاه جايز نبود سود آن‏قدر بالا رود كه مقدار آن به اندازه اصل سرمايه برسد.

در يونان، پيش از دوران اصلاحات و قانون‏گذاري معروف سولون و در رم پيش از اين‏كه قانون الواح دوازده‏گانه رباخواري تصويب شود، رباخواري به‏گونه‏اي نامحدود رايج بود. عادت شده بود كه هرگاه بدهكار نمي‏توانست قرض خود را بپردازد، برده وام دهنده مي‏شد، ولي قانون سولون اين عادت غير انساني را برداشت و گفت: “هيچ‏كس از راه بدهي، برده ديگري نمي‏شود”.
ويل دورانت در شرح انقلاب سولون مي‏نويسد:
او با قانون معروف خود، يعني قانون برداشتن بارها و تعهّدات” توانست همان‏گونه كه ارسطو مي‏گويد همه وام‏هاي فردي و دولتي را لغو كند. بدين‏گونه اراضي اتيكه را از بند گرو آزاد كرد. افزون بر اين، تمام كساني را كه دچار بردگي شده‏بودند، آزادي بخشيد. وي افرادي را كه در خارج از كشور به عنوان برده به فروش رفته بودند، باز گرداند واز آن پس، اين كار را ممنوع كرد.
بنابراين، سولون همه بردگان را آزاد كرد و سودي كه براي يك بدهي پرداخت مي‏شد، از 12 درصد بيش‏تر نمي‏شد.

 در روم، تنظيم كنندگان الواح دوازده‏گانه به تقليد از قانوني كه در يونان اجرا شد، سود را به 12 درصد اصل بدهي كاهش دادند.
آلبرماله درباره رباخواري روميان مي‏نويسد: برخي از شواليه‏ها صرّاف بودند و از راه بهره و نزول ثروتمند مي‏شدند. از مردم روم، به نرخ كم وام مي‏گرفتند و به ساكنان ايالت‏ها، به ميزان گران‏تر، قرض مي‏دادند. آنان بيش‏تر براي سناتورها معامله مي‏كردند. چنان‏چه بروتروس، دوست سيسرون كه از اعضاي مهمّ مجلس سنا و از اشخاص پاك‏دامن آن زمان به شمار مي‏رفت، از سوي اسكاپتيوس به يكي از سرزمين‏هاي جزيره قبرس، به نرخ 48 درصد، مبلغي قرض داد و چون آن شهر نتوانست در تاريخ مشخص شده، قرض خود را بپردازد، اسكاپتيوس سواراني از حاكم خواست و تالار شوراي شهر را به محاصره درآورد تا آن‏كه پنج نفر از اعضاي شورا از گرسنگي مردند.
ژوستنين در قانون‏گذاري معروف خود، نسبت 12 درصد را تنها براي تاجران و مانند آنان، جايز دانست در حقّ ديگر قشرها، دستور داد تا از 4 درصد بيش‏تر نباشد.
 
 آثار منفی ربا: برای درک آثار ربا به فلسفه تجریم آن توجه شود.
براي فلسفه تحريم ربا حداقل 4 دليل مهم آمده است.

1- اكل مال به باطل
در قرآن آيه‌اي است كه در مذمت قوم يهود آمده است (آيه سوره نساء) فبظلم من‌الدين …… به اين مسئله اشاره كرده است كه آن قوم ربا مي‌گرفتند و مال مردم را به باطل مي‌خوردند.
حضرت امام رضا (ع) نيز در روايتي براي حرمت ربا دو دليل ذكر كرده‌اند كه نخست حرمت ربا به استناد سخنان خداوند در قرآن مجيد و دليل دوم اكل مال به باطل است.
2-
دلائل اقتصادي:
برخي از اقتصاددانان معاصر نيز ربا و بهره را در اقتصاد بعنوان انگل و زمينه‌ساز ركود و تورم در جامعه دانسته‌اند و برخي از فقيهان نيز به فلسفه اقتصادي تحريم ربا اشاره كرده‌اند.
هشام بن حكم كه يكي از اصحاب معروف امام صادق (ع) است از آنحضرت پرسيد چرا ربا حرام شده است؟ حضرت فرمودند: اگر رباخواري حلال بود مردم كارهاي مفيد تجاري و توليد آنچه كه به آن احتياج مي‌شد را ترك مي‌كردند.
امام جعفر صادق (ع) در روايتي ديگر مي‌فرمايند: خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از حرام به كسب و كار روي آورند و به خريد و فروش بپردازند.
آيت‌اله مطهري نيز درخصوص فلسفه احكام حرمت ربا نگاهي به ابعاد اقتصادي آن دارند ايشان بعد از برشمردن نظرات ديگران معتقدند كه «ما مسئله حرمت ربا را بر اين اساس بيان كرديم كه ماهيت ربا قرض است و قرض از آن جهت كه قرض است نمي‌تواند سود داشته باشد يعني وام نمي‌تواند سود داشته باشد».
بهرحال نظريات بسياري هست كه معتقدند حرمت ربا از ابعاد اقتصادي آن قوت بيشتري دارد. برخي حرمت آن را بدليل اينكه پول ارزشي به جز عددي كه روي آن گذاشته‌اند ندارد و هيچ كس نمي‌تواند از آن ارزش بيافريند.
برخي حرمت آن را بدين دليل دانسته‌اند كه سرمايه نمي‌تواند سود توليد كند.

3- ربا به عنوان ظلم:
در اين ديدگاه ربا به عنوان ظلم از ديدگاه فلسفي و استدلال عقلي بررسي مي‌شود اين ديدگاه در پي آن است كه ربا يك ظلم است و زذيلت ظلم نيز با حسن وقبح عقلي پذيرفته شده است.
به قول فقها و اصوليون قبح ظلم در دايره مستقلات عقليه است. ظلم قبح عقلي دارد حتي اگر حكم شرعي نيز براي آن نيامده باشد.
بنابراين ربا نيز مصداق ظلم بوده و قبيح و حرام است.
در روايت محمدبن سنان از حضرت علي بن موسي الرضا (ع) آمده است: ……. و لما في ذلك من الفساد و الظلم .. و به خاطر اين كه ربا منشاء فساد و ظلم است حرام شده است.
مسئله ظلم بودن ربا از بعد اقتصادي آن نيز اثبات مي‌شود.

4- ابعاد دنيائي ربا:
براي فهم فلسفه حرمت ربا مي‌توان به ساير احكام كه در كنار ربا و يا در مخالفت ربا در قرآن مجيد آمده است نگاهي كرد كه يكي از اين موارد مسئله قرض‌الحسنه است.
آيه (71 سوره حديد) مي‌فرمايد: من ذالذي يقرض ا قرضاً حسنه و . كيست آن كس كه به خداوندي قرض دهد تا نتيجه‌اش را براي وي دو چندان گرداند و او را پاداشي خوش باشد.
در روايتي آمده است كه صدقه 1. حسنه و ثواب دارد و قرض‌الحسنه 18 ثواب دارد يعني كه ثواب قرض‌الحسنه از صدقه بيشتر است و علت آن را بدين مضمون گفته‌اند كه قرض‌الحسنه نه تنها رفع نياز مي‌كند بلكه حفظ ابروي مؤمن را نيز بعهده دارد.

 
ما نباید با این اعمال منتظر باران رحمت خداوند باشیم و کویر خشک منطقه مان را سیراب ببینیم چرا که ما خود نمی‌خواهیم .
حال با عنایت به مختصر مطالب فوق باید به خودمان بیاییم و طرحی نو دراندازیم. که این دور باطلی که ما در آن گرفتاریم دودش به چشم همه می‌رود و حتی بیگناهان که غافل از این عمل هستند نیز باید بسوزند. چون عذاب خداوند که می‌آید تر و خشک را باهم می‌سوزاند .
ادامه دارد..
سید ابوالفضل امامی‌میبدی کارشناس مالی