9 سال پیشتر: وحدت اقوام ایرانی
سه تحلیل نظری درباره اقوام ایرانی میتوان ارایه داد.یک رویکرد مبتنی بر این است ؛ آنچه هویت ایرانی را میسازد بیشتر برگرفته از ملیت است.باستان گرایی و نگاه یک سویه به ایران عزیز ، از آثار مترتب بر این رویکرد است.اقوام ایرانی از این منظر ، در عنصر هویت بخش ملیت محو شده و کمتر در محاسبات و برنامه ریزیهای ملی دیده میشوند.این رویکرد ، سلبی است.رویکرد دوم به قومیت به عنوان زیرساخت هویت افراد در جامعه ایرانی مینگرد و سایر جنبههای هویت آفرین را در حاشیه قرار میدهد.برتری جویی قومیو نادیده انگاری مولفههای وحدت ملی و امنیت ملی از تبعات این رویکرد است.
این رویکرد ، اثباتی و به بیان بهتر افراطی است.در رویکرد سوم ، اقوام ایرانی نه به تنهایی متن هستند و نه در حاشیه بلکه پیوندهای قومیبخش مهمیاز شناسنامه اقوام ایرانی محسوب میشوند.دولتها همواره از شناسنامه ملتها در روابط خود با سایر کشورها استفاده میکنند.
دولت به نمایندگی از مردم است که در روابط بین الملل به ایفای نقش میپردازد و از خود چیزی مستقل ندارد.در ایران این رابطه بسیار ظریف تر است.در سلسله مراتب اهداف ملی جمهوری اسلامیایران ، دولتها موظف به پیگیری منافع دینی و ملی هستند.من معتقدم هویت ایرانی در یک رویکرد ترکیبی بر پایه پیوندهای قومی، ملی و اسلامییک کل لایتجزی را پدید میآورد.سه دایره متداخل را درنظر بگیرید که از داخل به سمت بیرون آن دوایر متحدالمرکز اقوام ایرانی ، ملیت و اسلامیت در درون هم قرار گرفته اند.قوم به گروهی از انسانها گفته میشود که در جامعه ای بزرگ تر زندگی میکنند و ویژگیهای مشترکی آنها را به یکدیگر پیوند میدهد.
مهم ترین این وجوه اشتراک ؛ دین ، زبان و فرهنگ است که هویت قومیآنها را پدید میآورد.اقوام در ایران برخلاف سایر مناطق جهان نه تنها تزاحم و دردسری برای هم نداشته اند بلکه در تمامیمقاطع حساس و بویژه هنگام یورشهای بیگانه به این سرزمین آسمانی همیشه پشت یکدیگر و مدافع ارزشهای جامعه و منافع ملی بوده اند.
اگر در گذشته و البته بیشتر در دویست سال اخیر از بخشهای شمالی ، شمال شرقی ، شرقی ، جنوبی و غربی یعنی تقریباً از همه طرف قسمتهایی از تمامیت ارضی خود را از دست داده ایم ناشی از ضعف حکومتهای شاهان بوده وگرنه اقوام ایرانی در هشت سال دفاع مقدس توانستند با وحدت مثال زدنی خود و در سایه رهبری دینی جامعه ، شگفتی ساز بزرگ ترین جنگ منطقه ای در قرن بیستم باشند و نظام سلطه را در برابر عظمت مردم ایران به زانو درآورند.ملیت و اسلامیت دو عامل درون زا و وحدت آفرین برای اقوام ایرانی بوده اند.ملیت به معنای مردمانی که در یک سرزمین مشخص با مدیریت سیاسی واحد و باورهای فراگیر و مشترک زندگی میکنند و برای رسیدن به اهداف ملی بایکدیگر همکاری سازمان یافته و روبه رشدی دارند.
ملت ایران با وجود تنوع قومیکه در تمامیبخشهای شمالی ، جنوبی ، شرقی ، غربی و مرکزی این سرزمین پهناور گسترده شده اند کمترین فاصله اجتماعی را دارند و بحمدالله به بالاترین سطح آگاهی سیاسی و هم افزایی در زمان معاصر رسیده اند.فراوانی ازدواجها بین مردان و زنان از گروهای قومیمختلف در ایران و اختلاط بین اقوام ایرانی مصداق بارز ، نبود فاصله اجتماعی در کشور است و مشارکت در انقلاب اسلامیو دفاع مقدس بالاترین سطح مشارکت پذیری سیاسی و هم افزایی بین اقوام ایرانی است.
در مسئله هویت ایرانی ، رابطه بزرگی و کوچکی عناصر هویت آفرین موردبحث در این نوشتار ، مشهود و قابل بررسی است.قومیت ، ملیت و اسلامیت یک مرزبندی درونی از جزء به کل در حیطههای هویتی جامعه ایرانی است.
درست مثل کوچکی و بزرگی رابطه فرد و خانواده که در سطح فردی ، این پیوندهای نسبی بخش مهمیاز هویت افراد را تشکیل میدهند.شهروندان برای معرفی خود به یکدیگر ، نسبتهای خانوادگی و قومیرا ذکر میکنند ولی همین افراد در برابر سایر ملتها از عناوین ایرانی ، مسلمان و فارسی زبان برای اثبات هویت خود استفاده میکنند.این مثال ، به درک جایگاه اقوام ایرانی در سلسله مراتب هویتی که یک کل یکپارچه را باهم میسازند کمک شایان توجهی میکند.اقوام ایرانی بین خود مرزهای جامعه شناختی دارند اما در مواجهه با دنیای خارج ، از مرزبندیهای جغرافیایی ، ملی و اسلامیپیروی میکنند.
زندگی گروههای قومیدر ایران به چهار دوره کلی تقسیم میشود.پیش از پذیرش اسلام ، پس از اسلام ، دوره معاصر و بویژه دوره پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی.به نظر من ، شرایط پیش رو ، دوره جدیدی برای ملت مسلمان و انقلابی ایران رقم خواهد زد.زخمهای دردناکی بر پیکر اسلام عزیز از سوی دشمنان وارد آمده و جنگهای به ظاهر مذهبی و در باطن استعماری و استکباری ، ترفند آنها برای مقابله با پیشرفتها و نقش آفرینیهای فزاینده جمهوری اسلامیایران و متحدان آن در منطقه است که آثار ثانوی آن به تدریج ، سراسر جهان را تحت تاثیر قرار میدهد.
غرب از تمامیابزارهای موجود در عرصههای نفتی ، اقتصادی ، رسانه ای و هسته ای بطور همزمان دارد استفاده میکند.این شرایط حاکم بر نظام بین الملل با محوریت اسلام ، یک نقطه عطف و پیچ تاریخی است.
سابقه تاریخی موید این است که اقوام ایرانی در حفظ و حراست از کیان ایران و اسلام همواره کوشیده اند و نسبت به یکدیگر مناسبات حسنه و پیوندهای مستحکمیداشته اند.
هیچ گاه در جامعه ایرانی شاهد چیزی به نام برخورد قومیتها نبوده ایم و وحدت اقوام ایرانی همواره باعث یاس دشمنان بوده است.با افتخار بار دیگر تاکید میکنم دفاع مقدس مردم ایران در برابر استکبار جهانی باشکوه ترین جلوههای وحدت اقوام ایرانی است که میتوان آن را حاصل جمهوریت و اسلامیت برآمده از انقلاب اسلامیسال 1357 دانست که با وجود بی سابقه بودن حجم و بزرگی تهدیدات خارجی ، نه تنها در اثر آن یک وجب از خاک این سرزمین آسمانی از دست نرفته است بلکه برای دهها سال دیگر ، اگر درست از نعمات و نتایج آن بهره برداری شود همچنان برای دشمنان بازدارنده ، هراس آور و درصورت وقوع هرگونه درگیری احتمالی باعث شکست آنها خواهد بود.
من معتقدم مردم ایران از همه اقوام و ساکنان آن به این سفارش قرآنی”واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا”به خوبی عمل کرده اند.
وحدت اقوام ایرانی حاصل پیروی از اسلام ناب محمدی(ص) ، ارزشهای ملی و فرهنگ ایرانی است.
اجازه میخواهم به این عوامل وحدت آفرین در نواحی و مناطق مختلف کشور صرف نظر از سایر عوامل مهم که درجای دیگر باید به آن پرداخته شود ، باتوجه به یافتههای کم نظیر خود که حاصل سالها ممارست در دستگاههای مختلف دولت ، رسانههای محلی و مرکز و مطالعات پژوهشی است و در نزد برنامه ریزان ارشد جامعه تاحدودی مغفول مانده به اهمیت بسیار زیاد استفاده از ظرفیتهای انباشته شده در رسانه بویژه در رسانههای محلی اشاره کنم که به نظر من این رسانهها ، به عنوان نمایندگان اقوام و حوزههای محلی و پیشگامان عرصههای قدرت نرم جمهوری اسلامیایران در صورت برنامه ریزیهای کلان و بسترسازیهای مناسب میتوانند بسیار فراتر از این ، نقشهای راهبردی و گسترده تری در شرایط پیش گفته ایفا کنند و من این شناخت را بارها به صورت رسانه ای اعلام کرده ام که آماده هستم به برنامه ریزان ارشد کشور البته به شرط اجرا منتقل کنم.
علیرضا سعیدآبادی